گروه آموزشی نقاشی فنی و حرفه ای شهر تهران

گروه آموزشی نقاشی فنی و حرفه ای شهر تهران روز کاری گروه : سه شنبه

گروه آموزشی نقاشی فنی و حرفه ای شهر تهران

گروه آموزشی نقاشی فنی و حرفه ای شهر تهران روز کاری گروه : سه شنبه

مینا بینا در گالری هفت ثمر و حسین علی ذابحی در گالری هور

گالری هفت ثمر در خیابان مطهری- خ کوه نور- کوچه پنجم پلاک 8 واقع شده و ساعت کار آن 4 تا 8 بعدازظهر است. روز تعطیل این گالری 5 شنبه ها است.

گالری هور در خیابان مطهری- میرزای شیرازی- کوچه نعیمی- پلاک 8 واقع شده و ساعت کار آن 4 تا 8 بعدازظهر است. روز تعطیل این گالری 3 شنبه ها است.

 

افتتاحیه نمایشگاه مینا بینا جمعه 23 اردیبهشت می باشد و نمایشگاه تا 28 همین ماه ادامه دارد. 

تصویر یکی از آثار خانم مینا بینا را ببینید. برای دریافت دو اثر دیگر از ایشان روی لینک های زیر کلیک کنید. 

تصویر 1     تصویر 2

 

مینا بینا

 

 

افتتاحیه نمایشگاه حسین علی ذابحی در روز جمعه 16 اردیبهشت بوده و  تا دوشنبه دوم خرداد ادامه خواهد داشت.  

یکی از آثار استاد حسین علی ذابحی را ببینید. 

 

یکی از آثار استاد حسینعلی ذلبحی

  

کارت نمایشگاه حسین علی ذابحی 

 

ملیکا ربیعی هنرمند نوجوان پرافتخار ایرانی


ملیکا ربیعی دختر هنرمند تهرانی در پنجمین سال پیاپی جایزه‌ای دیگر را از مسابقه بین‌المللی نقاشی کودکان و نوجوانان شانکار هند به کارنامه‌ی افتخارات خود افزود.


به گزارش «آرت نا»، کارنامه‌ی موفقیت‌‌های این نوجوان 13 ساله‌ی ایرانی در مسابقه‌های داخلی و بین‌المللی نقاشی در سراسر جهان مملو از جوایزی است که او از دوران خردسالی خود تا‌کنون به دست آورده است.
اکنون مسابقه ‌بین‌المللی شانکار هند 2010 در پنجمین سال پیاپی ملیکا را به عنوان یکی از برندگان این مسابقه اعلام کرده و نشان و دیپلم افتخار خود را به وی اهدا کرده است.
این دختر هنرمند در سال‌های 2006 تا 2008 سه نشان نقره و در سال‌های 2009 و 2010 نشان این مسابقه را به دست آورد.
نتایج این مسابقه به طور معمول با تاخیر به برگزیدگان اعلام می‌شود.
ملیکا ربیعی تنها در پنج سال گذشته موفق شده است بیش از 15 جایزه‌‌‌ی جهانی را از معتبرترین مسابقات بین‌المللی در ایران و سراسر جهان به دست آورد.
دریافت جایزه ویژه IQNet در بخش بین‌المللی نهمین مسابقه بین‌المللی نقاشی محیط زیست ژاپن، دیپلم افتخار چهاردهمین مسابقه بین‌المللی نقاشی اینوهیکاری ژاپن، جایزه طلایی مسابقه تیان‌جین چین، نشان طلایی و دیپلم افتخار مسابقه همبستگی کشورهای اسلامی در عربستان، نشان طلایی و دیپلم افتخار مسابقه نقاشی کودکان در مصر و دریافت دیپلم‌های افتخار مسابقه نقاشی لیدیسه چک، بلاروس‌، بنگلادش و خارکوف اوکراین و جوایزی دیگر از آمریکا و دیگر کشورهای جهان تنها بخشی از این موفقیت‌هاست.
موفقیت‌های ملیکا ربیعی در مسابقات نقاشی از زمانی که سه سال بیشتر نداشت آغاز شد و اکنون که او در کلاس دوم راهنمایی به تحصیل می‌پردازد این موفقیت‌ها همچنان ادامه دارد.
گفتنی است وی تنها برگزیده ایرانی مسابقه‌ی شانکار هند در سال 2010 به شمار می‌رود.

خانه بهزاد کجاست؟ خیابان بهزاد کجاست؟

 خانه بهزتد کجاست؟

آدرسش این است: خیابان نوفلاح، نبش شهید کلهر

اما اگر به محله های خیابان انقلاب وارد نباشی به دردسر میفتی. حالا باز اگر مثل قدیم ها نام استاد حسین بهزاد روی خیابان بود، یک چیزی. اما حالا اسم «خانه بهزاد» برای خیلی ها ناآشناست. ساکنان محل هم هر روز بی تفاوت از کنارش رد می شوند و یادشان نمی آید که «حسین بهزاد» که بود و چه کرد.

خانه استاد بزرگ نقاشی ایرانی برعکس خیلی از خانه های تاریخی تهران خوشبختانه هنوز پابرجاست. آن هم به لطف بازسازی نه چندان پایبند به معماری سنتی و اصیل خانه. کاشی کوچکی هم که به دیوار نصب شده و نام خانه بهزاد را روی خود دارد، از کتیبه خیلی آپارتمان های اطراف کوچک تر و محقر تر است. شاید سرنوشت این بود که بهزاد، استاد بزرگ مینیاتور، افتخار ایران زمین، با وجود همه افتخار هموطنانش به این هنر، هیچ گاه در کشورش آن طور که شایسته است، قدر نبیند. چه قبل مرگ و چه بعد مرگ.

وقتی حسین، بهزاد شد

سال ۱۲۸۰ شمسی، حسین هفت ساله پدر و سپس استاد قلمدان سازش را از دست داد تا دور از مدرسه و با مشق نقاشی روزگار سختی را بگذراند. در ۱۸سالگی صاحب مغازه مستقلی شد و به تدریج در کپی برداری از آثار بزرگان مینیاتور معجزه کرد. این کپی های غیرمجاز در آن زمان بارها به جای اصل اشتباه گرفته می شدند. حتی می گویند یکی از بزرگان وقت یک کتاب خطی خمسه نظامی را به بهزاد می دهد تا نگارگری کند و بعد در سفر به اروپا این کتاب را به عنوان یک نسخه قدیمی به بهای گزافی می فروشد و البته قرانی هم دست استاد تنگدست و بااستعداد ما را نگرفت. بعد ها پسر جوان به این صرافت افتاد که به همین عنوان روزگار بگذراند. یعنی با مبلغی کم مینیاتور بکشد و بعد تاجران و عتیقه فروشان آن را به اروپا ببرند و صدها برابر به موزه ها و کلکسیونرها بفروشند و قالب کنند.

تا اینکه در سال ۱۳۱۴، باز لطف یک غیرایرانی اما در عین حال ایران دوست، به نام رابینومستشرق فرانسوی شامل حال حسین بهزاد شد و توانست به پاریس برود. موزه لوور فرصت گرانبهایی برای او بود تا روی آثار مینیاتور مطالعه کند و شیوه کارش را بهتر و بهتر کند. در بازگشت به ایران حسین بهزاد به درجه ای رسیده بود که دیگر سفارشی کار نکند و آثار ماندگار هنری اش را خلق کند. ۴۰۰ اثر و البته ۱۷ نمایشگاه حاصل فعالیت های هنری این استاد مشهور هنر ایرانی بود. اینها را در بیوگرافی نصب شده داخل خانه، کنار عکس بهزاد هم می توانید پیدا کنید. عکسی که لو می دهد این خانه متاسفانه آن قدر ها هم سبک و سیاق سابق و اصیلش را حفظ نکرده است.

همه خانه های بهزاد

اما خانه های بهزاد چند تاست؛ یکی که در ابن بابویه است، همان که بعد از مرگش در ۲۱ مهر ۱۳۴۷ اختیار کرد. این یکی هم که در خیابان بهزاد بود، حالا در خیابانی به نام دیگر است و فقط همان خانه مانده. خانه ای که وصیت کرده بود در آن آموزش هنر برپا شود. اتفاقا همین طور هم شد و پسر بهزاد در اوایل دهه ۷۰ به همین شرط آن را به سازمان میراث فرهنگی تحویل داد و بعد از چند سال بازسازی حالا هنرهای سنتی در آن تدریس می شود و هنرجو هم کم ندارد.

اما یک ساختمان دیگر هم نام بهزاد دارد؛ موزه ای در خیابان ولیعصر، در مجموعه کاخ سعدآباد. در سال ۱۳۷۳ به مناسبت صدمین سال تولد استاد، موزه بهزاد افتتاح و آثار نقاشی اش در چهار سالن به نمایش گذاشته شد. حالا با بلیت ارزان ۳۰۰ تومانی می توانید آثاری بسیار مشهور و ماندگار مانند چوگان بازی، مناظره شیرین و فرهاد، رمال، عقدکنان، سقای شل و... و چهره نگاری های معروف بهزاد از حافظ، سعدی، خیام و عطار را ببینید.

خاصیت خانه ها و خیابان ها

حالا می شود سطرها و سطرها غر بزنیم و ایراد بگیریم از اینکه بازسازی خانه بهزاد، اصولی نبوده. اینکه صاحبخانه خوب شناسانده نشده و یک تابلوی کوچک در آن محله شلوغ همه معرف این خانه تاریخی و باارزش است. اما وقتی یاد خانه های تاریخی دیگری مثل خانه سهراب یا خانه پروین اعتصامی می افتیم باز کمی دلگرم می شویم یا حتی خانه دایی جان ناپلئون که در حافظه تاریخی هزاران هزار ایرانی جا داشت؛ اما هستند کسانی که در این میان، نظر دیگری هم دارند. آنها می گویند خانه بهزاد، همان تابلوها و آثار جهانی اش است، نه این خانه کوچک خیابان نوفلاح. حرف بیراهی نیست اما صحبت از حفظ اصالت و فرهنگ و هنر یک شهر و یک تمدن است. خانه بهزاد ها باید به عنوان سمبلی از تهران قدیم بمانند. تهرانی که زمانی در خانه ساختن اش، ظرافت هایی به کار می رفت که محصول ذوق و هنر ایرانی بود، نه مثل این ساختمان های بدقواره و بی تناسب با ما. محله ها و ساختمان های قدیم فقط سنگ و آجر و چوب نیستند، از روزگار رفته این سرزمین حکایت ها دارند. بخشی از میراث جمعی ایرانیان هستند که اصلا نباید نسبت به ویرانی شان بی تفاوت بمانیم. خوشبختانه برخلاف مزار سوت و کور بهزاد در ابن بابویه که کمتر کسی سراغش را می گیرد، خانه بهزاد و موزه بهزاد پابرجایند و کم وبیش پررونق می ماند فقط قضیه خیابان بهزاد که کاملا حق او است اما از او دریغ شده است.

خیابانی که نیست

در دهه ۴۰ شمسی مصوب شد که دولت مادام العمر به استاد بهزاد، مستمری پرداخت کند و خیابانی را هم که خانه اش در آن قرار داشت، به نامش کرد. اکنون این خیابان به نام شهید بزرگوار نوفلاح نام گذاری شده اما می شود به پیشنهاد مجله تندیس عمل کرد و خیابان را با تقسیم به شمالی و جنوبی نام هر دو بزرگوار را روی آن گذاشت یا خیابانی دیگر در آن محله را به نام استاد حسین بهزاد کرد. گویا زمانی یکی از اعضای شورای شهر هم قول مساعد در این باره داده بود اما هنوز که این قول عملی نشده. به هرحال یک خیابان برای نام گذاری، کمترین سهم برای بهزاد است که «ژان کوکتو» نویسنده و هنرمند معروف فرانسوی درباره اش گفته است: «بهزاد پیغمبر افسونگری است از مشرق زمین داستانسرا. اگر همیشه مشرق زمین به قصه های هزار و یک شب و کاخ های طلایی و کنیزکان زیبایش برای ما داستان ها می گفته، این بار، مردی با موهای سفید و چشمان بانفوذ و اندامی با خط ها و رنگ هایش اشکال افسون کننده در مقابل چشمان ما گسترده است. بدون شک در مینیاتور قرن ما، یک استاد از جهت قدرت طرح و رنگ آمیزی وجود دارد که او حسین بهزاد هنرمند ایرانی است.

درگذشت عربعلی شروه



استاد عربعلی شروه نقاش، مجسمه ساز، معلم و مترجم کتاب های متعدد درگذشت.

متولد 1318 و فارغ التحصیل کارشناسی نقاشی بود که آثارش در نمایشگاههای انفرادی و گروهی متعددی ارائه شد و در زمینه مجسمه سازی و سرامیک نیز فعالیت داشت.

طی سالهای طولانی تدریس، ترجمه و فعالیت فرهنگی و هنری، عربعلی شروه تاثیر بسیار زیادی بر چند نسل از هنرمندان ایرانی گذاشته است. همه کسانس که با رشته های هنری سر و کار داشته و دارند به طور حتم چندین و چند کتاب ترجمه شده توسط او را مطالعه کرده اند. تعداد این کتابها نزدیک به 60 عنوان است... 

مردی متواضع که به اندازه مقدار کمی از زحماتش از لطف جامعه هنری و غیر هنری برخوردار نشد و در یک کلام جامعه آنگونه که بود قدرش را ندانست و گرامیش نداشت... 

یادش به خوبی و روحش آزاد...

استاد احمد اسفندیاری در حاشیه نمایشگاه طبیعت از نگاه هنرمندان...


احمد اسفندیاری/ استاد نقاش:
طبیعت بزرگترین استاد نقاش است 

  

یکی از آثار استاد احمد اسفندیاری


 

احمد اسفندیاری استاد نقاش و عضو پیوسته فرهنگستان هنر در خصوص آثار به نمایش درآمده در نمایشگاه طبیعت در نگاه نقاشان نوگرای ایران گفت: طبیعت در نقاشی بزرگترین استاد نقاش است و من طبیعت را همیشه از حفظ در ذهنم دارم. 

 

به گزارش «آرت نا»، احمد اسفندیاری درباره پیشینه طبیعت نگاری در نقاشی گفت: در همه ی دانشگاه های آکادمیک دنیا در آموزش نقاشی، طبیعت به صورت کلاسیک و جا افتاده اما عمیق وجود دارد. نقاش باید آنقدر از طبیعت نقاشی کند که فکر کند می تواند به صورت ذهنی یک گل را کامل مجسم کند و آن را بر بوم پیاده کند که این کار وقت و تجربه می خواهد. او باید آنقدر کار کند که طبیعت با روح اش آمیخته شود.
استاد اسفندیاری ادامه داد: در نقاشی از طبیعت درک و احساس نقاش بسیار مهم است. نقاش باید هارمونی را خوب حس کند و رنگ و فرم را بشناسد. علاوه بر آن نقاشی مطالعه و نگاه دقیق به طبیعت می خواهد. گاهی نقاش به صورت اتفاقی کار خوبی ارائه می دهد که ماندگار نیست. اما اگر هنرمند طبیعت و جهانش را خوب بشناسد می تواند به صورت مانگار در نقاشی اتفاق ها و «آن» های تازه داشته باشد.
در ادامه وی به روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری صبا درباره نقاشی های طبیعت خودش گفت: من فرم ها را در نقاشی هایم از طبیعت به عاریت گرفته ام. فرم خاص را گرفتم و در آن آن قدر کار کردم که هر چیزی را بخواهم در آن فرم می کشم. من طبیعت را از حفظ دارم. خیلی از کارهای من تابلو های رئالیستی از طبیعت است. البته کارهای اکسپرسیو هم از طبیعت دارم. آفتاب ایران در تابلو هایم با نورهای خاصی کشیده است که خودم دوستش دارم.
وی درباره الهام از طبیعت در کشورهای دیگر گفت: در نقاشی های چین، استاد نقاش شاگردانش را پای کوه     می برد تا برای مدت طولانی به حرکات شاخ و برگ درختان نگاه کنند تا در ذهنشان ماندگار شود و بتوانند آنچه را که در طبیعت دیده اند به زیبا ترین شکلی در نقاشی هایشان پیاده کنند.
او در پایان گفت : نقاش باید آنقدر از طبیعت نقاشی کند تا کم کم خودش را کشف کند و بشناسد.
علاقه‌مندان می توانند برای بازدید از نمایشگاه طبیعت در نگاه نقاشان نوگرای ایران تا 29 اردیبهشت ماه همه روزه به جز ایام تعطیل از ساعت 10 تا 19 برای بازدید از این نمایشگاه به خیابان ولی عصر، خیابان طالقانی غربی، خیابان شهید برادران مظفر، شماره 125 مراجعه کنند.